نیلوفر آبی

...یادداشــــــــــــــــــــــت های من

بوی مهربانی می آیــــــــــــــــــد...کجا ایستاده ای؟! در مسیر باد؟

نیلوفر آبی

مرا با این بالش و این دو تا ملافه و این سه تا شکلات
روی میزت راه می‌هی؟
می‌شود وقتی می‌نویسی
دست چپت توی دست من باشد؟
اگر خوابم برد
موقع رفتن
جا نگذاری مرا روی میز!
از دلتنگیت می‌میرم.

وقتی نیستی
می‌خواهم بدانم چی پوشیده‌ای
و هزار چیز دیگر.


تو بگو
چطور به خودم و خدا
کلافه بپیچم
تا بیایی؟

خنده‌های تو
کودکی‌ام را به من می‌بخشد
و آغوش تو
آرامشی بهشتی
و دست‌های تو
اعتمادی که به انسان دارم
چقدر از نداشتنت می‌ترسم

...

عباس معروفی



نظرات شما عزیزان:

ali
ساعت17:13---21 آذر 1392
گفتی‌:

هر بار که باران ببارد

ما از یک پنجره

به هم خیره خواهیم بود

پاییز دلگیری است امسال

دریغ از یک نم باران.

زیبا بود باران جان


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:عاشقانه, ] [ 23:14 ] [ باران ] [ ]